معنی غَيرُ مُنتِجٍ - جستجوی لغت در جدول جو
غَيرُ مُنتِجٍ
غیر مولّد، غیراصیل
غِیرِ مُوَلِّد، غِیرِاَصیل
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غَيرُ مُمتِعٍ
ناخوشایند، بی مزّه
ناخُوشایَند، بی مَزِّه
دیکشنری عربی به فارسی
غَيرُ مُزعِجٍ
بی مزاحم، بدون مزاحمت
بی مُزاحِم، بِدونِ مُزاحِمَت
دیکشنری عربی به فارسی